حمله روزنامه اطلاعات به اظهارات سلیمانی اردستانی و کتاب شهیدجاوید

حمله روزنامه اطلاعات به اظهارات سلیمانی اردستانی و کتاب شهیدجاوید این با من: یکی از اصول اعتقادی شیعیان این است که معتقد به 14 معصوم هستند، یعنی پیامبر اکرم (ص)، حضرت فاطمه ی زهرا (س) و 12 امام از امیرالمؤمنین علی (ع) تا حضرت مهدی (عج) را مصون از خطا و اشتباه می دانند



به گزارش این با من به نقل از خبر آنلاین روزنامه اطلاعات نوشت: در بحث علم امامان نیز چون علم آنها لدّنی و از جانب آفریدگار است، محدودیت ندارد.
بیشتر کسانیکه حتی امکان دارد در لباس روحانیت باشند و سخنانی منحرفانه مطرح می کنند، اگر تعمدی نباشد و وابستگی به دشمنان اسلام و تشیع هم نداشته باشند، از تزلزلشان در اعتقاد به عصمت ائمه اطهار (ع) حکایت دارد و الاّ نباید هیچ گزاره های را که مخلّ عصمت امام و یا علم امام هست را مطرح کنند.
چنین کسانی نمی توانند ادعای تشیع داشته باشند، چون معتقدات شیعه معین است و مرزبندی اش با دیگر مذاهب هم روشن است و قابل تشکیک هم نیست، اینطور افراد اگر اجیر شده نباشند و صرفا خطای فکری داشته باشند، مانند عموم اهل تسنن از محبیّن دوده (ع) هستند ولی مقام عصمت برای آنها قائل نیستند.
شرح کسانیکه انحرافات فکری داشته اند و حتی در لباس روحانیت به جنگ معتقدات شیعه رفته اند، فرصتی طولانی می خواهد امّا نقش استعمارگران و مخصوصاً انگلیس مکّار در ساختن مذاهب انحرافی و جدید قابل توجه است.
اخیراً یکی از افراد ملبس به لباس روحانیت با حاضر شدن در یک شبکه تلویزیونی وهابیت، مطالبی در قالب تفکر آزاد بیان کرد که اصلاً با معتقدات شیعه هماهنگی نداشت و بحمدالله تعدادی از روحانیون و حوزویان نیز پاسخهایی به او دادند.
مظالمی که به حضرت فاطمه ی زهرا (س) رفته است در کتب کهن و معتبر متواتر نقل شده است، علامه مجلسی در ذیل حدیثی برای شهادت حضرت زهرا (س) در پاورقی تاکید می کنند که شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) جزء متواترات است.
کسانی که می خواهند به ماجرای سقیفه و حوادث دردناک پس از رحلت رسول خدا پی ببرند کافی است به کتاب «یاس در آتش» تألیف حضرت آیت الله العظمی سبحانی مراجعه نمایند. معظم له در این کتاب قضیه هجوم به خانه حضرت زهرا (س) و آتش زدن در خانه آن حضرت و لطماتی که به دختر پیامبر وارد شد را با دهها سند از مصادر تاریخی شیعه و سنی نقل کرده اند که جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی گذارد و همانطور که علامه مجلسی فرمودند ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) از بس نقل شده است جزء متواترات است و قابل تکذیب نیست.
چه داعی دارد یک نفر در لباس روحانیت آن هم در یک شبکه وهابی بیاید و اصلاً منکر آتش زدن دَر و آن فجایع شود! و برای اثبات حرفش بگوید آن زمان خانه ها اصلاً دَر نداشته است! چنین شخصی پس از طرح این مورد و این تشکیک می گوید البته من متخصص تاریخ نیستم و علاقه ای هم به تاریخ ندارم!
او خویش را اسلام شناس می داند و می گوید کاری به تاریخ ندارد! خیلی عجیب است آیا امکان دارد کسی اسلام شناس شود و کاری به وقایع تاریخی ۲۳ سال رسالت پیامبر و حوادث دوران ائمه اطهار (ع) نداشته باشد! اصلاً مگر بدون مطالعه دقیق تاریخ اسلام میتوان به حقایق پی برد! خوب اگر تاریخ اسلام را نمی دانید و علاقه ای هم به مطالعه آن ندارید پس چرا درباب یکی از مهم ترین وقایع پس از درگذشت پیامبر (ص) اظهار نظر می کنید و منکر آن مظالم و فجایع می شوید! پس شما به دنبال تخریب بنیانهای تشیع هستید و با سو استفاده از لباس روحانیت این کار را انجام می دهید!
داستان شهید جاوید و پشت پرده ی آن
البته این شکل از پردازش تازگی ندارد، در پیش از انقلاب هم یک نفر در لباس روحانیت کتابی به نام «شهید جاوید» نوشت و در آن کتاب عملا علم و عصمت امام حسین (ع) را زیر سؤال برده بود و در جامعه ی مذهبی ایران حداقل برای یک دهه تنش ایجاد کرد و حال آنکه پشت صحنه آن کتاب، ساواک رژیم شاه و افکار پوسیده وهابیت بود!
استاد محمد علی مجاهدی از پیشگامان شعر آئینی کشور و فرزند مرحوم آیت الله العظمی مجاهدی نقل کردند که در زمان رژیم شاه، مسئول مجوز دادن به کتب در اداره فرهنگ قم بودم، روزی طلبه ای به نام «صالحی نجف آبادی» به نزد من آمد و گفت یک کتاب برای امام حسین (ع) نوشته ام، من گفتم باشد در نوبت مطالعه و کتابهای زیادی هست که باید بخوانم.
او گفت من می خواهم کتابم پیش از محرم منتشر شود و اصرار داشت زودتر بخوانم و من هم گفتم چون کتاب در ارتباط با امام حسین (ع) است من آنرا به خانه می برم و از وقت خوابم می زنم و آنرا می خوانم، شما فردا بیا تا جواب بدهم.
آقای مجاهدی گفت شب در خانه مشغول مطالعه کتاب شدم و هر چه می خواندم از این همه انحرافات که شخصی منکر عصمت و علم امام حسین (ع) شده بود در تعجب بودم و با خود می گفتم چگونه امکان دارد یک طلبه در لباس روحانیت چنین اعتقادات باطلی نسبت به امام معصوم (ع) داشته باشد! هر چه کتاب را بیشتر می خواندم بیشتر آشفته می شدم! تا این که ناخودآگاه در هنگام سحر خوابم برد، در خواب پدرم مرحوم آیت الله مجاهدی را دیدم که خطاب به من اظهار داشت: فرزندم! خون من در رگهای تو جاری است! مبادا بر این کتاب مجوز بدهی! اگر بر این کتاب مجوز بدهی در زمره ی قاتلین امام حسین (ع) هستی! پدرم در خواب حتی مواردی از نقض های کتاب را برایم گفت! نویسنده ی کتاب فردا که آمد من به او گفتم این کتاب قابل چاپ نیست چون با معتقدات شیعه سازگاری ندارد و او هم خیلی ناراحت شد و باز من فرصتی به او دادم و گفتم این کتاب را بنده به علامه طباطبایی و یا آیت الله مطهری که اسلام شناس هستند می دهم و اگر آنان تأیید کردند اشکالی ندارد.
آقای مجاهدی گفت کتاب «شهید جاوید» منتشر نشده آن روز که مطالب انحرافی اش خیلی بیشتر از کتابی بود که بعدها منتشر گردید را به علامه طباطبایی دادم تا اظهار نظر فرمایند ولی بعد از چند روز علامه طباطبایی را در خیابان دیدم و گفتند آقای مجاهدی! آقای صالحی نجف آبادی صبر نکرد تا من با او صحبت کنم و اشکالات کتابش را بگویم! و با عصبانیت کتابش را گرفت و برد! و سپس علامه طباطبایی تصریح می کنند که ایشان مشکل علم امام دارد و من می خواستم او را متقاعد کنم که حاضر به شنیدن حرفهای من نشد!
پس از این ماجرا آقای مجاهدی به جهت اینکه بفهمد این افکار از کجا نشأت می گیرد و پشت پرده ی آن چیست؟ به آقای صالحی نجف آبادی می گوید من کتاب شما را به یک نفر دیگر هم می دهم، ببینم او چه می گوید، صالحی نجف آبادی پرسید به چه کسی می خواهید بدهید؟ من هم گفتم به آقای «قلمداران» و صالحی با شنیدن این نام اظهار داشت: به به خیلی عالی است و ایشان استاد ما هستند! آقای مجاهدی اشاره نمود که قلمداران یک فرهنگی در قم بود که افکاری وهابی گونه داشت و از اینجا ارتباط آنها روشن شد، کتاب را به قلمداران دادم و گفتم نظر بدهید، فردایش قلمداران آمد و گفت در تاریخ تشیع کسی چنین کتابی برای امام حسین (ع) ننوشته است! و کاملا کتاب را تأیید کرد، بلا فاصله بعد از رفتن او صالحی نجف آبادی آمد و کاملا معلوم بود با هم هماهنگ هستند، پرسید چه شد؟! قلمداران جواب دادند؟ بنده در جواب گفتم ایشان نظر مثبت دارند ولی باز هم این کتاب قابل انتشار نیست! او خیلی ناراحت شد و با عصبانیت گفت بنویس به این کتاب مجوز نمی دهم و من هم فهمیدم نقشه ای در سر دارد ولی محکم بر حرفم ایستادم و نوشتم با عنایت به قانون اساسی که مذهب حقه و رسمی کشور را شیعه اثنی عشری می داند این کتاب قابل چاپ نیست، چون به ساحت ائمه ی معصومین و امام حسین (ع) اهانت کرده است!
صالحی نجف آبادی نوشته مرا گرفت و رفت ولی بعد از چندی کتاب انتشار یافته شهید جاوید را در کتابفروشی های قم دیدم که از کتابخانه ملی در تهران مجوز گرفته بود، قدری تورق کردم و دیدم بخشهایی از مطالب انحرافی آن حذف شده ولی همین کتاب هم اشکالات گوناگونی دارد گو اینکه حساسیت علماء و جامعه ی مذهبی ایران را برانگیخت.
آقای مجاهدی گفت بعد از این ماجرا روزی پهلبد وزیر فرهنگ رژیم شاه رییس اداره ی فرهنگ قم را احضار کرد و من بعد از بازگشت رییس اداره به سراغش رفتم، ببینم قضیه ی این دیدار چه بوده است؟ رییس اداره آنقدر از این دیدار وحشت زده شده بود که حاضر به حرف زدن نبود تا بالاخره در خفای خانه اش به من گفت همین که وارد اتاق وزیر شدم آغاز کرد به من فحاشی کردن! و گفت فلان فلان شده ها شما نان دولت را می خورید و خدمت به روحانیت می کنید! و کتاب شهید جاوید را نشان میدهد و می گوید چرا به این کتاب مجوز ندادید! و حتی می گوید اگر این کتاب را مجوز داده بودید بسا تا الآن سفره ی این روحانیت جمع شده بود! و باز هم با رکیک ترین فحش ها او را از اتاق بیرون می کند!
عملاً هم بازیگری ساواک و رژیم شاه در پشت پرده این کتاب مشخص بود و آنان می خواستند یک مساله ای حساس که مورد احترام مردم هست را مخدوش کنند و تمام اقشار مذهبی را به هم بریزند که تا حدودی هم موفق بودند و چه فتنه هایی این کتاب در آن زمان ایجاد کرد! حتی یکی از علل قتل مرحوم آیت الله شمس آبادی در اصفهان توسط گروهک منحرف مهدی هاشمی معدوم در سال ۱۳۵۴، مخالفتهای آشکار و روشنگرانه آن مرحوم با کتاب «شهید جاوید» بود که سخت از سوی باند منحرف مهدی هاشمی ترویج، تکثیر و حمایت می شد!
قصه ی شهید جاوید سالها جریانات مذهبی را به خود مشغول کرد و بزرگان زیادی همچون آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نقدی بر آن تحت عنوان «شهید آگاه» نوشتند و یا علامه طباطبایی جزوه ای در تبیین علم امام مرقوم فرمودند.
چه باید کرد؟!
حال چه باید کرد؟! دشمن بیکار ننشسته و پیوسته به دنبال ضربه زدن به اعتقادات مردم است، چون آن چیزی که مردم را در صحنه نگاه می دارد و حاضر به مقاومت در مقابل دشمنان می شوند همین معتقدات اصیل مذهبی است که خدای ناکرده اگر لطمه ببیند وعلی الاسلام والسلام!
ما مخالف بحث و نظر نیستیم و لیکن طرح گزاره های غلط و خلاف معتقدات شیعه بوسیله ی یک روحانی در یک شبکه وهابی مشکوک و سوال برانگیز است، چقدر خوب بود ایشان ذهنیات خویش را در یک جمع فرهیخته روحانی و علمی طرح می کرد تا آنان فی المجلس پاسخش را بدهند نه این که کاری کند دشمنان دوده (ع) از آن بهره برداری کنند.
اینکه شخصی بگوید من الهیاتی فکر می کنم و کاری به تاریخ ندارم، در حقیقت دارد مغلطه می کند و خودش می داند که تمام الهیات که از جانب پیامبران الهی است در بستر تاریخی مطرح شده و اساسا شناخت این قضایا و جریانات تاریخی در اصالت اندیشه توحیدی، نبوت و امامت اثر گذار است.
اجمالاً توجه به مباحث امامت شناسی و شناخت صحیح تاریخ اسلام و تشیع بر همگان ضروری است مخصوصاً برای روحانیون، خطبا و ائمه جماعات خیلی ضروریست تا در وقت طرح شبهات بتوانند پاسخ منطقی و علمی را بدهند و جلوی گمراه کردن مردم را بگیرند.
نکته ی آخر این که هر دستگاهی باید به وظیفه خودش عمل کند ولی هوشیاری حوزه های علمیه که حافظان حریم ولایت و مکتب دوده (ع) هستند در رویارویی با افکار انحرافی خیلی حائز اهمیت می باشد و نباید گذاشت، منحرفان با افکار غلط خود فضای مجازی و رسانه ای را تصاحب کنند و البته هر گزاره ی غلطی را به میزان گستره ی آن پاسخ دهند، نه بزرگش کنند و نه بی خیال از کنار آن رد شوند، امّا در مجموع، سطح سواد و آگاهی در مسایل کلامی و اعتقادی و دینی باید بالا رود و از فرصت آموزش و پرورش و کتابهای دینی و معارف برای تحکیم مبانی اعتقادی جوانان و دانش آموزان بهره گرفت.

منبع:

1404/09/15
10:30:49
5.0 / 5
4
تگهای خبر: آموزش , اطلاعات , تخصص , جوانان
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۲
این با من - انجام پروژه
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

inbaman.ir - حقوق مادی و معنوی سایت این با من محفوظ است

این با من

انجام پروژه های شما : این با من، تخصص ما، تحقق ایده های شما. انجام پروژه ها باکیفیت و سرعت