محققان دانشگاهی بررسی كردند
نگرش طبقه متوسط پایتخت به پدیده طلاق
به گزارش این با من طلاق یكی از پدیده های اجتماعی است كه باآنكه در فرهنگ و سنن گوناگون، آن چنان وجهه زیبایی ندارد، ولی اغلب بعنوان یك چاره پذیرفته شده است. محققان كشورمان، این پدیده را در میان زوج های طبقه متوسط پایتخت مورد بررسی قرار داده اند.
به گزارش این با من به نقل از ایسنا، مسئله طلاق در ایران، به مثابه یکی از لطمه های اجتماعی جدی در کنار فقر، بیکاری، حاشیه نشینی و اعتیاد، در اغلب سخنرانی های مسئولان و تحلیل های لطمه شناسان اجتماعی و متخصصان مختلف مسائل روانی و اجتماعی خودنمایی می کند، تا جایی که شناسایی وضعیت و طراحی سازوکارهای بازدارندگی از طلاق، به یکی از ماموریت های اصلی همه نهادهای فرهنگی کشور تبدیل گشته است. نمایندگان مجلس در جریان بررسی لایحه برنامه ششم توسعه، سازمان بهزیستی را مکلف کردند که با زمینه سازی لازم بوسیله مرکز فوریت های اجتماعی و مددکاری و مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی و گسترش دادن خدماتش با کمک نهادهای مردمی، از بحران های خانوادگی و وقوع طلاق پیشگیری کند و نرخ طلاق را تا ۵ سال بعد به ۲۰ درصد کم کند.
آن گونه که پژوهشگران می گویند، در این خصوص صداوسیما نیز مکلف شد در برنامه هایش، ترویج ازدواج، ضدارزش بودن طلاق و لطمه های اجتماعی آن برای زوجین و فرزندان، فرهنگ افزایش پایبندی زوجین به خانواده و حفظ حرمت خانواده را بعنوان محورهای اصلی مدنظر قرار دهد. بااین همه، آمارها نشان می دهند که ازدواج در سال ۱۳۹۷ در مقایسه با سال ۱۳۸۷ حدود ۶ درصد تغییرات منفی داشته است. این در حالیست که جمعیت افراد در سن ازدواج کشور بیشتر شده و همزمان نرخ طلاق حدود ۳۳ درصد تغییرات مثبت داشته است.
همه این موارد سبب شده که نگرانی های زیادی درباب مسئله طلاق در کشور وجود داشته باشد و به همین دلیل، محققانی از دانشگاه تهران، اهتمام کرده اند در مطالعات پژوهشی خود، این مسئله را مورد ارزیابی علمی قرار دهند. در پژوهش یاد شده، پروسه طلاق در افراد طبقه متوسط شهر تهران واکاوی شده است.
برای انجام این مطالعه که در آن زنان و مردان بین ۳۰ تا ۴۰ سال مشارکت داشته اند، اطلاعات مورد نیاز پژوهشگران با بهره گیری از مصاحبه جمع آوری شده است. حداقل مدرک تحصیلی این افراد لیسانس و حداکثر، دکترا بوده است.
برمبنای یافته های این پژوهش، مصاحبه شوندگان از خلال بازبینی در سه دوره اصلی زندگی شان یعنی دوران منتهی به تصمیم برای ازدواج، دوران زندگی مشترک و دوران کوشش برای تغییر زندگی مشترک، منطق انتخاب طلاق را برای خود صورت بندی کرده و به این نتیجه رسیده اند که پرداخت هزینه های انتخاب جدایی حقوقی با وجود همه فشارهای اجتماعی، از هزینه ماندن در زندگی مشترک غیر رضایت بخش، کمتر است.
در این خصوص، محمدرضا جوادی یگانه، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران و همکارش در این تحقیق، اظهار کرده اند: «اصلی ترین یافته این پژوهش، آن است که طلاق در بین زنان و مردان طبقه متوسط شهر تهران، بیش از هر چیز دیگر، مسئله ای هویتی است که با خودشناسی کنشگران درهم تنیده است».
بگفته آنها، «طلاق از این منظر در جریان بازبینی خود محقق می شود و فرد را به درکی جدید از خودش و دنیایی که در آن زیست می کند، می رساند؛ درکی که تا حد زیادی متأثر از ارزش های مدرن و بطور خاص، فمینیستی متولد و بالنده شده است».
بر طبق این یافته ها، در دورانی که شخص به این درک رسیده است که زندگی مشترک نامطلوبی دارد ولی نمی داند که برای برون رفت از این وضعیت، راهی به جز جدایی حقوقی وجود ندارد، تلاش می کند با بهره بردن از راهکارهای مختلف و بدون پرداخت هزینه های گزاف جدایی حقوقی- شامل هزینه های اجتماعی، روانی، اقتصادی و غیره، وضعیت نامطلوب را برای خود قابل تحمل کند.
اما به اعتقاد جوادی یگانه و همکارش که نتایج پژوهش خودرا در دوفصل نامه «بررسی مسائل اجتماعی ایران» متعلق به دانشگاه تهران منتشر نموده اند، «نکته قابل توجه در این مرحله آن است که برخلاف دوران زندگی مشترک، در این دوران، شخص نمی کوشد تا در کنار همسرش زندگی مشترکشان را به وضعیتی مطلوب تبدیل کنند، بلکه صورت مسئله در این دوران، بهبود وضعیت برای خود شخص و قابل تحمل شدن وضعیت نامطلوب زندگی مشترک، با پناه بردن به لذت های جایگزین مانند درس، کار، فرزند، رابطه خارج از ازدواج و غیره است».
بااین حال، شخص بازهم نمی تواند از این وضعیت، به رضایت خاطر برسد و درنهایت احساس می کند که امکانات لازم برای پرداخت هزینه های انتخاب جدایی حقوقی را دارد و پرداخت این هزینه ها به صرفه تر از ماندن در وضعیت نامطلوب موجود است.
بگفته پژوهشگران، «منبع انرژی چنین افرادی برای گام نهادن در مسیری که با فشارهای اجتماعی بسیار هم راه است، کشف و تحقق خود است و همین کشف و فهم جدید فرد از خودش، او را به نیرویی مؤثر در ایجاد تغییر در درک و فهم جامعه از نهاد خانواده و ارزش ها و هنجارهای آن و مسئله طلاق و غیره تبدیل می کند، نیرویی که لاجرم شیوه های جدید زیست اجتماعی را رقم خواهد زد؛ شیوه هایی که امروز نامطلوبند و فردا عادی».
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب